سینه را باید شکافت
قلب را باید میان هستیش نابود کرد
تا دگر در را به روی نرگس مستت ز روی عشق نگشاید
قلب صد پاره شد در عشق تو، در هجر تو
باید آن را در میان جنگل بی باوری باور کنم
باید آن را خو دهم با سنگینی چشمان تو، با قهر تو
باید آن را خو دهم با سردی نگاهت
باید آن را خو دهم با تلخی چون زهر تو
آه از چشمانم چه میآید
شاید اینجا در هوایش غباری از غم است
چشمه ی جوشان چرا شور است؟
شاید از غم هجران تو است
شاید از غم انتظار تو است...
نظرات شما عزیزان: